سلاخی می گریست
به قناریِ کوچکي دل باخته بود

۱۳۸۹/۱۰/۰۴

تبعید


ایستاده میمیرمات
مثلِ گوزني
              که شاخ بر ستونِ صخره​ای زده باشد
در آخرین ساعاتِ بودن.
ایستاده می​خوانم​ات
مثلِ مردمي که ایستاده​اند
و نامِ دیگرِ تو را فریاد می​زنند.
ایستاده می​خواهم​ات
گاه اگر ایستاده​گی کنی
و نخواهی​ام.
تبعیدت که می​کنم،
     در من انقلابي شکل می​بندد.

۹ نظر:

  1. آفرین بر تو
    با اجازه ات این رو اشتراک گذاری می کنم.

    پاسخحذف
  2. راستی یادم رفت بگم:
    بندِ "در آخرین ساعاتِ بودن" خیلی من رو یادِ شعرِ شاملو(می خواهم خواب اقاقیاها رابمیرم) می اندازه!اونجا که می گه: "در نخستین ساعاتِ عصر"، اگر اشتباه نکرده باشم.
    خلاصه دوست عزیز؛ اگر می خواهی این تداعی برایِ خواننده از بین بره باید یه فکری به حالِ این بند بکنی!

    پاسخحذف
  3. سلام عزیزم من این طور فکر نم کنم این بند در کلیت تصویر ارائه داده شده خودشو تثبیت کرده حرف تو درست می بود اگه تصویر ارائه داده شده تداعی کننده ی تصویر شعر شاملو باشه ولی اگه مخطب با روایت چگونه گی مرگ گوزن ها آشنا باشه می ونه که ساعات پیش از مرگ گوزن این گونه است در ضمن خود شاملو بندهایی از شعر نرودا را که اتفاقن ترجمه ی خود شاملوست رو درشعرش قرار میده بدون ِ کوچیک ترین تغییر "بر سنگفرها نگاه کنیذد و خون رفقا را ...

    پاسخحذف
  4. فکر نمی کنم نه فکر نم کنم مخاطب نه مخطب ...آشنا باشه می دونه نه می ونه

    پاسخحذف
  5. slm. man nuhsinam bazi vaghta ke hishkiro nadaram ke harfamu barahs bezanm myam mirizam to veblagam bishtar bara inke khali sham.mer30 ke behem sar zadi

    پاسخحذف
  6. محمد جان! به نظرم چیزی که تو در مورد شاملو و ترجمه هاش می گی و ارتباط اش با این موضوع؛ به نوعی قیاسِ مع الفارقه!
    این جا بحث بر سرِ همخوانیِ بندِ مذکور با معنایِ شعر نیست.
    به نظرِ من حیفه که شعرِ به این زیبایی درگیرِ این بحثِ مسخره بشه. منظورِ من از بیانِ این موضوع صرفا محضِ اطلاعِ تو بود و لا غیر!

    پاسخحذف
  7. عزیزم خوب می دونی که من واسه نظرت خیلی احترام قائلم و مطمئن باش اصلن چیزی که گفتم از روی تعصب و دلبستگی به شعرم نگفتم وباز مطمئن باش که در مورد حرفت دقت کردم ومی دونم اگر نه بیشتر حداقل به اندازه ی خودم پیرامون شعرم احساس مسئولیت می کنی واین برام خیلی ارزشمنده وهمچنان به همراهی ِتو نیازمندم.قربونت برم ومی بوسمت

    پاسخحذف
  8. زیبا
    شورانگیز
    دوست داشتنی.
    داخل بحث بالا با قسمت اول حرفای پیمان مخالف هستم
    این شعر توانای این رو داره که واژه و بند های رو خودی کند.
    ناگفته نماند جواب محمد هم حس خوبی نمیدهد .

    پاسخحذف
  9. مرسی مسافر منو با خودت ببر

    پاسخحذف