نزدیک تر بیا
می خواهم طعم لب هایت را نقاشی کنم
می خواهم کنار خودم بنشانمت
و به گل های پیراهن ات
آب بدهم
محبوب ِ من!
لای این خواب های ولگرد پرسه نزن
چشم هایم را که باز کنم
تو گم می شوی
من می مانم و
بوسه ای که بر لبان ام جا گذاشته ای
آن وقت چه کنم
با گل هایی که بر پیراهن ات خشک می شوند؟
و بومی
که هنوز رنگ طعم لب هایت را
پیدا نکرده است؟