چیزی در من فرو میریزد
خرد می شود
و بلند می شود
دستی
می چینداش
که باز فرو بریزد
خرد شود
که باز بلند شود
دستی
بچینداش
که باز فرو بریزد
خرد شود
که باز ......
بازی که می کنی مراقب باش
این قلب تحلیل رفته است.
خرد می شود
و بلند می شود
دستی
می چینداش
که باز فرو بریزد
خرد شود
که باز بلند شود
دستی
بچینداش
که باز فرو بریزد
خرد شود
که باز ......
بازی که می کنی مراقب باش
این قلب تحلیل رفته است.
شمس لنگرودی میگه:
پاسخحذفشعر
گاهی پریدن گنجشکی شادمان است
که دقیقه ئی دیگر
پرنده یی دیگر
او را می خورد.
محمد جان من احساس میکنم پرنده شعر تو اینقدر قوی هست که خیلی از پرنده ها رو به راحتی از پای در بیاورد.
امیدوارم این پرنده همیشه قوی و زیبا بماند.
مرسی ایوب جان منم امیدوارم
پاسخحذفمن این شعرو خیلی وقت پیش خونده بودم
پاسخحذفالبته با کلی تلخیص
به این آقای فاضلی بگین شعراتونو تلخیص نکنن
جالبه
آدمو تحت تاثیر قرار میده
منظورم شعره نه آقای فاضلی!!!!!!!!!
ممنون ناهید عزیز.پیام آدمو تلخیص می کنه این که دیگه شعره!ولی منم تحت تاثیرش قرار گرفتم پیامو می گم نه شعرو
پاسخحذفپیام خودش تحت تاثیره همس.
پاسخحذفالبته پیام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
هیچی نگم بهتره!
ناهید انگار دلت خیلی پره این!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ها کلی حرف توشونه امیدوارم پیام جوابی واسه این!!!!!!!!!!!!!!!!!ها داشته باشه
پاسخحذفنه دیگه
پاسخحذفقرار نیست حرفی درمورد این !!!!!!!!!!!!!!!!ها زده بشه.
آهاااااااااااای..
پاسخحذفشعر رو نقد می کنید یا منو؟!!!
(فکر کنم این وبلاگ برای نقد شعر باشه؟؟)
پاسخحذفشروع خیلی خوبی داره این شعر فرو ریختن خرد شدن و بلند شدن.تکرار کلمات بجا و درست کار خیلی سختی ای اما مثل همیشه از پسش بر اومدی.این دست که میاد مارو بهم میریزه و میره وما همچنان منتظر برگشتنشیم اون برای بازی میاد ما این بازی رو جدی میگیریم.موفق باشی محمد